تا ۱۳ آبان سبز: آنچه شعار ما نيست
ادامه راه سبز«ارس»: اگرچه همان روز های اول بعد از انتخابات زمزمه هايی شنيده شد، اما روز قدس بود كه عدهای از سبزها شعار "استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی" سر دادند. هرچند بسياری از تحليلگران اين عده را اندك دانستند، اما اين شعار بهانهايست برای اينكه توجه داشته باشيم به آنچه شعار ما هست و آنچه شعار ما نيست.
«جمهوری ایرانی» به چندین دلیل شعار ما نیست:
نخست اینكه جنبش سبز، جنبشی برآمده از انتخابات پر شوری است كه ۴۰ میلیون (بیش از ۸۰ درصد) از ایرانیان را به پای صندوقهای رای آورد. انتخاباتی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی. معترضان به نتیجهی انتخابات؛ به نتایج اعلام شده در چهارچوب همین نظام معترضند. اگر از ابتدا ساختار حكومتی را اصلاحپذیر نمیدانستیم، دلیلی نداشت در انتخابات شركت كنیم و بعد به نتایجش معترض باشیم.
دوم اینكه جنبش سبز ساختاری طیف گونه دارد؛ تشكیل شده از گروههای مختلف فكری كه خواستههای مشتركشان آنها را به یكدیگر پیوند داده است. بدون این خواستههای مشترك هیچ شبكهی اجتماعی یا ساختاری نمیتواند مردم را به یكدیگر پیوند داده و نیروهای خاموش اجتماع را به یك جنبش فراگیر تبدیل كند. این خواستهها، الزاما خواستههای حداقلی هستند. میرحسین موسوی به درستی در بیانههای خود این خواستهها را، اعتراض به نتایج انتخابات و بازگشت و عمل به تمامی اصول قانون اساسی معرفی كرده است. قانون اساسیای كه میثاق ملی ماست و اصل اول آن نظام حكومتی ایران را جمهوریاسلامی دانسته است.
فراتر رفتن هرگروهی از این خواستههای حداقلی مشترك، به معنی ایجاد تفرقه در جنبش، از دستدادن بخش بزرگی از سرمایهی اجتماعی آن و در نهایت موجب تضعیف و یا چند پاره شدن آن خواهد بود. از سوی دیگر اگرچه جنبش سبز به اشخاص وابسته نیست، اما رهبران آن نمایندگان مردم و آینهای از خواستهای آنها هستند. میرحسین موسوی، مهدی كروبی و سیدمحمد خاتمی، هرسه به جمهوری اسلامی و ظرفیتهای اجرانشدهی قانوناساسی آن برای تامین حقوق شهروندی و مطالبات مردم معتقدند.
جنبش سبز حركتی اصلاحی است نه براندازانه و انقلابی. حركتهای براندازانه به دلیل ماهیت افراطی آنها نمیتوانند همهی اقشار مردم را جذب كنند. اما در سایهی حركتی اصلاحی، بلندمدت و بر مبنای پایبندی به قانون و دوری از خشونت، میتوان همهی معترضین و به تدریج همهی مردم را گرد هم آورد. حركتهای اصلاحی میتوانند آنچنان كه موسوی تاكید كرده است، تجمعاتی را شكل دهند كه در آنها همهی اقشار مردم حتی سالمندان و زنان باردار نیز شركت داشته باشند.
از اینها گذشته وقتی جامعهی ایرانی نتواند حكومت را مجبور به پذیرفتن قانون اساسی موجود و متعهد به اجرای اصول آن كند، چگونه میتوان از منحرف نشدن حكومتهای فرضی چون جمهوری دمكراتیك، سوسیالیستی و یا ایرانی مطمئن بود؟ به یاد داشته باشیم، تمامیت ارضی، استقلال و قانوناساسی حاصل بیش از صد سال مبارزات ملت ما و ثمرهی خون عزیزترین فرزندان این آب و خاك است. شهدایی كه فرزندان و وابستگان آنها سرمایههای جنبش سبز هستند و بسیاری از ما خود را فرزندان معنوی آنها میدانیم.
۱۳ آبان در پیش است. اگر میخواهیم در پایان این روز خون تازهای به رگهای جنبش سبز بدمیم، اگر میخواهیم حضورمان گامی به پیش باشد؛ باید حركات خود را با دقتی وسواس گونه و عقلانیت همراه كنیم. شعارهایمان باید دربرگیرندهی خواستههای تمام سبزها باشد. نیازی نیست بیست و چهار ساعت در خیابان بمانیم. حضور حداكثری ما هرچه پرشورتر باشد، هرچه دامنهی آن شهرهای بیشتری را در برگیرد، كاركرد بهتری دارد. نیازی نیست هزینههای گزاف بپردازیم. پیروزی ما وقتی بینقص است كه بعدازظهر سیزده آبان بار دیگر با حضوری پر شور پایداری خود را بر حقوقمان ابراز كرده باشیم؛ اما نه یك تن به شهدای جنبش اضافه شود، نه یك تن به اسرای آن.
راه سبز امید، راهی طولانی و دشوار است. مسیری كه جز با توكل به خدا، اتحاد و جلوگیری از تندرویها و حركتهای احساسی نمیتوان آن را پیمود.
ادامه راه سبز«ارس»: اگرچه همان روز های اول بعد از انتخابات زمزمه هايی شنيده شد، اما روز قدس بود كه عدهای از سبزها شعار "استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی" سر دادند. هرچند بسياری از تحليلگران اين عده را اندك دانستند، اما اين شعار بهانهايست برای اينكه توجه داشته باشيم به آنچه شعار ما هست و آنچه شعار ما نيست.
«جمهوری ایرانی» به چندین دلیل شعار ما نیست:
نخست اینكه جنبش سبز، جنبشی برآمده از انتخابات پر شوری است كه ۴۰ میلیون (بیش از ۸۰ درصد) از ایرانیان را به پای صندوقهای رای آورد. انتخاباتی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی. معترضان به نتیجهی انتخابات؛ به نتایج اعلام شده در چهارچوب همین نظام معترضند. اگر از ابتدا ساختار حكومتی را اصلاحپذیر نمیدانستیم، دلیلی نداشت در انتخابات شركت كنیم و بعد به نتایجش معترض باشیم.
دوم اینكه جنبش سبز ساختاری طیف گونه دارد؛ تشكیل شده از گروههای مختلف فكری كه خواستههای مشتركشان آنها را به یكدیگر پیوند داده است. بدون این خواستههای مشترك هیچ شبكهی اجتماعی یا ساختاری نمیتواند مردم را به یكدیگر پیوند داده و نیروهای خاموش اجتماع را به یك جنبش فراگیر تبدیل كند. این خواستهها، الزاما خواستههای حداقلی هستند. میرحسین موسوی به درستی در بیانههای خود این خواستهها را، اعتراض به نتایج انتخابات و بازگشت و عمل به تمامی اصول قانون اساسی معرفی كرده است. قانون اساسیای كه میثاق ملی ماست و اصل اول آن نظام حكومتی ایران را جمهوریاسلامی دانسته است.
جمهوری اسلامی "آری" ، حکومت اسلامی "هرگز"
فراتر رفتن هرگروهی از این خواستههای حداقلی مشترك، به معنی ایجاد تفرقه در جنبش، از دستدادن بخش بزرگی از سرمایهی اجتماعی آن و در نهایت موجب تضعیف و یا چند پاره شدن آن خواهد بود. از سوی دیگر اگرچه جنبش سبز به اشخاص وابسته نیست، اما رهبران آن نمایندگان مردم و آینهای از خواستهای آنها هستند. میرحسین موسوی، مهدی كروبی و سیدمحمد خاتمی، هرسه به جمهوری اسلامی و ظرفیتهای اجرانشدهی قانوناساسی آن برای تامین حقوق شهروندی و مطالبات مردم معتقدند.
جنبش سبز حركتی اصلاحی است نه براندازانه و انقلابی. حركتهای براندازانه به دلیل ماهیت افراطی آنها نمیتوانند همهی اقشار مردم را جذب كنند. اما در سایهی حركتی اصلاحی، بلندمدت و بر مبنای پایبندی به قانون و دوری از خشونت، میتوان همهی معترضین و به تدریج همهی مردم را گرد هم آورد. حركتهای اصلاحی میتوانند آنچنان كه موسوی تاكید كرده است، تجمعاتی را شكل دهند كه در آنها همهی اقشار مردم حتی سالمندان و زنان باردار نیز شركت داشته باشند.
از اینها گذشته وقتی جامعهی ایرانی نتواند حكومت را مجبور به پذیرفتن قانون اساسی موجود و متعهد به اجرای اصول آن كند، چگونه میتوان از منحرف نشدن حكومتهای فرضی چون جمهوری دمكراتیك، سوسیالیستی و یا ایرانی مطمئن بود؟ به یاد داشته باشیم، تمامیت ارضی، استقلال و قانوناساسی حاصل بیش از صد سال مبارزات ملت ما و ثمرهی خون عزیزترین فرزندان این آب و خاك است. شهدایی كه فرزندان و وابستگان آنها سرمایههای جنبش سبز هستند و بسیاری از ما خود را فرزندان معنوی آنها میدانیم.
۱۳ آبان در پیش است. اگر میخواهیم در پایان این روز خون تازهای به رگهای جنبش سبز بدمیم، اگر میخواهیم حضورمان گامی به پیش باشد؛ باید حركات خود را با دقتی وسواس گونه و عقلانیت همراه كنیم. شعارهایمان باید دربرگیرندهی خواستههای تمام سبزها باشد. نیازی نیست بیست و چهار ساعت در خیابان بمانیم. حضور حداكثری ما هرچه پرشورتر باشد، هرچه دامنهی آن شهرهای بیشتری را در برگیرد، كاركرد بهتری دارد. نیازی نیست هزینههای گزاف بپردازیم. پیروزی ما وقتی بینقص است كه بعدازظهر سیزده آبان بار دیگر با حضوری پر شور پایداری خود را بر حقوقمان ابراز كرده باشیم؛ اما نه یك تن به شهدای جنبش اضافه شود، نه یك تن به اسرای آن.
راه سبز امید، راهی طولانی و دشوار است. مسیری كه جز با توكل به خدا، اتحاد و جلوگیری از تندرویها و حركتهای احساسی نمیتوان آن را پیمود.
==============
پیوندهای مرتبط با این مطلب:
» همه با هم در سراسر ایران، سیزده آبان را سبز خواهیم کرد
» برای ۱۳ آبان تجربیات روز قدس را فراموش نکنیم
» قرار ما ۱۳ آبان در سرتاسر ایران
» وبلاگ دیوارنویسی: چاپ و تکثیر اعلامیه برای ۱۳ آبان
» نامه ای از یک منافق مزدور
» زنگ انشاء – ۱۳ آبان
» هشدار جنتی درباره راهپیمایی ۱۳ آبان
» همه با هم در سراسر ایران، سیزده آبان را سبز خواهیم کرد
» هراس کودتاگران از تکرار حرکت سبز روز قدس در سیزده آبان
» نه شرقی، نه غربی، دولت سبزملی
» نقشه های ما ساده است يك فسيل موميائی هم ميتواند بفهمد !
» جناب فرمانده، بسیج را تا چه مرزی تحمل می کنید؟
» عقده حقارت میلیونی
پیوندهای مرتبط با این مطلب:
» همه با هم در سراسر ایران، سیزده آبان را سبز خواهیم کرد
» برای ۱۳ آبان تجربیات روز قدس را فراموش نکنیم
» قرار ما ۱۳ آبان در سرتاسر ایران
» وبلاگ دیوارنویسی: چاپ و تکثیر اعلامیه برای ۱۳ آبان
» نامه ای از یک منافق مزدور
» زنگ انشاء – ۱۳ آبان
» هشدار جنتی درباره راهپیمایی ۱۳ آبان
» همه با هم در سراسر ایران، سیزده آبان را سبز خواهیم کرد
» هراس کودتاگران از تکرار حرکت سبز روز قدس در سیزده آبان
» نه شرقی، نه غربی، دولت سبزملی
» نقشه های ما ساده است يك فسيل موميائی هم ميتواند بفهمد !
» جناب فرمانده، بسیج را تا چه مرزی تحمل می کنید؟
» عقده حقارت میلیونی
در این دولت که دروغ برترین آیین است
بر گرده عشق بار غم سنگین است
با پرچم سبز موسوی همراه شو
برخیز که خاتمی دلش غمگین است
Anonymous
۱ آبان ۱۳۸۸، ۱۲:۰۴:۰۰