صدا و سیما باید بیشتر سانسور شود و بیشتر تبلیغ کند!
در گزارشی که از سخنان انتقادی یکی از جوانان فرهیخته در حضور آقای خامنه ای در سایتهای رسمی آمده است، نوعی استیصال دیده میشود که حتی حفظ ظاهر نیز نتوانسته است، آن را پنهان سازد. هر چه سخنان این جوان فرهیخته از ساختمان محکمی برخوردار است، در سخنان آقای خامنهای هیچ انسجامی دیده نمیشود.
در گزارشی که از سخنان انتقادی یکی از جوانان فرهیخته در حضور آقای خامنه ای در سایتهای رسمی آمده است، نوعی استیصال دیده میشود که حتی حفظ ظاهر نیز نتوانسته است، آن را پنهان سازد. هر چه سخنان این جوان فرهیخته از ساختمان محکمی برخوردار است، در سخنان آقای خامنهای هیچ انسجامی دیده نمیشود.
آقای خامنهای که تا کنون هیچگاه در مقام پاسخگویی قرار نگرفته است و همیشه یک سویه خطابه ایراد کرده است. در وضعیتی ناگهانی در برابر پرسشهایی قرار میگیرد و هیچ راهی جز پاسخگویی ندارد. پاسخهایش پراکنده و در هم ریخته است. حتی نمیتواند حفظ ظاهر کند و در پاسخگویی با لحنی متینتر پاسخ بگوید. با این همه همین که وی پس از سالیان دراز تکگویی مجبور به حضور در دیالوگی میشود که ناگزیر باید به سوالهایی پاسخ بدهد، فی نفسه مثبت است، هر چند پاسخهای او بسیار نامناسب با جایگاه و بی ربط به سوالهاست .
در پرسشهای چهارگانه پرسش کننده، جدای از انسجام و به هم پیوستگی، صورت بندی از مسایل و مشکلات کشور دیده میشود.
.برای نمونه فقط یک بخش از پرسشهای او را با پاسخی که آقای خامنهای داده است مرور میکنیم. او میپرسد: «آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از کشور و جهان ارائه میدهد یا تصویری غیرواقعی و کاریکاتورگونه؟ آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازهی دفاع از خودشان را میدهد؟ عقایدی که بهخصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار میگیرد؟
آیا صدا سیمای ما نقلقولی که از افراد میکند و یا رویدادهایی که روایت میکند، وفادارانه و منصفانه است؟»
آقای خامنهای از این چند پرسش بخشی را بی پاسخ میگذارد و با تذکر این که نباید در انتقاد از بىانصافىِ یک دستگاه یا یک کس، خود ما باید دچار بىانصافى شویم، میگوید: «خیال نکنید آن حرفهائى که صدا و سیما میزند، این، همهى حرفهاست؛ نه، خیلى مطلب هست. "یک سینه حرف موج زند در دهان ما". اینجور نیست که هر چه که انسان احساس میکند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلى حرفهاى زیادى هست. شما جوانها الحمدللَّه باهوشید، بااستعدادید، بهتدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد.»
در واقع این جوابی است که به پرسشی می دهد که درباره طرح دیدگاههای مختلف در صدا و سیماست، اما به جای پاسخ به گونهای است که انگار پرسشکننده پرسیده است، آیا صدا و سیما تمام دیدگاه های شما را منتشر میکند. جواب این پرسش روشن است، اما پاسخ دهنده با فرار از پرسش به طرح بحثی می پردازد که عجیب و غریب است و البته به نظر می رسد ناشی از غافلگیری. طبیعی است که این جواب آن سوال نیست. اگر فرض را بگیریم که جواب ان سوال است، بلافاصله سوال بعدی این خواهد بود که مگر شما مسئول نیستید در این زمینه ؟ چرا زمینه طرح دیدگاه های مختلف را فراهم نکردهاید ؟
وی با اشاره به این سوال که «آیا صداوسیما وضعیت واقعى کشور را نشان میدهد؟» پاسخ میدهد «نه، ناقص نشان میدهد.خیلى پیشرفتهاى برجسته و بزرگ هست که صدا و سیما نشان نمیدهد. دلیلش هم این است که شما مجموعهى مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق کشور و پیشرفتهاى کشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیماى ماست. والّا اگر صدا و سیما میتوانست همانجور که تلویزیون فلان کشور غربى با یک سابقه و تجربهى فراوان و با استفادههاى هنرى دروغهاى خودش را راست جلوه میدهد، واقعیات موجود کشور را درست منعکس کند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به کشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامىاش، بهمراتب بیشتر از حالا بود."
این دیگر نمونه روشن پاسخ گریزی و نوعی زرنگی ساده اندیشانه است که ناشی از دست کم گرفتن مردم است. البته کسی که مدام تعریف و تمجید بشنود و هرچه میگوید، تایید شود، طبیعی است که چنین پاسخهایی به چنان پرسشهایی بدهد.»
اما در پاسخی که به انتقاد دیگر دانشجو میدهد، نمونه روشنتری از از فرار از پاسخگویی و حتی فرار از مسئولیت دیده می شود. این پرسشها نشان داد که اگر فضای پرسش از رهبری در مطبوعات رواج داشت و و او ناگزیر به پاسخگویی بود ، چقدر افکار عمومی روشن تر از امروز بود.
خامنهای میگوید: «شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همهى برنامههاى صدا و سیما را مىآورند، دانهدانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامههاى صدا و سیما بنده راضى هم نیستم؛ از جمله، من راضى نبودم که از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرفهائى که زده شد و تظاهراتى که میشد و مجادلاتى که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد.»
او ضمن فرار از بار مسئولیتی که در قبال این رسانه دارد ، نشان می دهد که همین حد از ارائه اخبار را هم نمی پسندد و معتقد است که صدا و سیما باید سانسور بیش تری اعمال می کرد . پاسخ های خامنه ای به پرسش های این جوان نخبه تصور او را از رسانه نشان میدهد؛ صدا و سیما باید بیش تر سانسور شود و بیش تر تبلیغ کند!
=========
پیوندهای مرتبط:
» انتقاد شجاعانه دانشجوی دانشگاه شریف و برنده المپیاد جهانی از رهبری
سید مهدی اروندی
من پیش از این ماجرا آقای خامنهای را "دیکتاتوری نسبتا باهوش" میدانستم اما الان فهمیدم که ایشان از هوش هم، مثل خیلی چیزهای دیگر، بهره چندانی نبرده! صحبتهای محمود ملت ایران، وحید نیا عزیز، بی تردید نقطه عطفی در جنبش با لند ه و سبز ماست.
Anonymous
۹ آبان ۱۳۸۸، ۱۴:۳۷:۰۰اگر رهبر (معظم) باهوش بود که در آن نماز جمعه باعث نمیشد که ملت از نظام بطور کامل جدا شود و بانی آن حادثه های خونین و تاریخی نمی شد!
رزمنده سبز
۹ آبان ۱۳۸۸، ۱۴:۵۹:۰۰این آقای رهبر کی توی عمرش پاسخ موجهی به ملت داده که این باره دومش باشه؟!
همواره به صحرای کربلا میزند!
یا رب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان
اردهالی
۹ آبان ۱۳۸۸، ۱۵:۰۵:۰۰دانشجوی شریفی ...... رهبریو حریفی
Anonymous
۹ آبان ۱۳۸۸، ۱۵:۵۵:۰۰بالاخره بت بزرگ که پس از انتخابات ترک برداشته بود با تلنگر دانشجوی نخبه دانشگاه شریف فروریخت.
Anonymous
۹ آبان ۱۳۸۸، ۱۵:۵۷:۰۰زنده باد بت شکن !
Anonymous
۱۲ آبان ۱۳۸۸، ۱۲:۰۰:۰۰