نقدی بر سخنان اخیر آیتالله مصباح در مورد آزادی،
مصباح یزدی:"آزادی یک شعار شیطانی است."(به نقل از رجا نیوز، هفتهی گذشته) / ویلدستون: "هر جا که اسلام پا بگذارد آزادی فرار میکند." (رادیو زمانه 3/8/1388)
سخنان فوق گرچه از سوی دو طیف فکری به ظاهر مخالف گفته شده است اما از نظر محتوا و پیامد بیشترین شباهت را دارا هستند.
1- مصباح یزدی، که از او به عنوان پدر فکری نو اصولگرایان ایرانی یاد میکنند، در سالهای اخیر مرتب به علوم انسانی و دستاوردهای بشری در این زمینه حمله ور میشود. اعلامیه جهانی حقوق بشر، که آن را بزرگترین دستاورد خرد بشری و مبنای دموکراسیهای جدید میدانند، توسط ایشان مخالف شریعت دانسته میشود. به تبع این اندیشه است که وی عرصهی عمومی را عرصه همگان نمیداند و مردم در نظر وی برای انتخاب حاکمان واجد اهلیت نیستند.
ابتنای حکومت به رای مردم نیست و حاکم مشروعیت خود را از آسمان گرفته و رابطهی حاکم و مردم صورتی از رابطهی خدا و بنده است. از همین جاست که آزادی به عنوان یکی از مهمترین اصول این اعلامیه از دیدگاه وی یک اصل شیطانی است و هر کس در مقابل عدالت (اراده حاکم مشروع مد نظر مذکور) ایستادگی کند باید با اسلحه و آهن او را مجبور به اطاعت از آن عدالت نمود.
2- ویلدستون، از نمایندگان پارلمان هلند و رهبر یک حزب افراطی در این کشور است که با ساختن فیلمی به نام فتنه میخواست اسلام را دین خشونت معرفی نماید، اخیرا و در اظهار نظری جدید به غربیان هشدار داده است که مانع گسترش اسلام شوند چون مسلمانان ارزشها و دستاوردهای آنان از جمله آزادی را از بین خواهند برد.
باتعمق بیشتر در مبانی این تفکرات و لحاظ شرایط تاریخی واجتماعی حاضر، آیا نباید از مسلط شدن و به قدرت رسیدن این تفکرات برای سرنوشت خود، کشور و همنوعانمان احساس خطر کنیم؟ آیا نباید با کنار گذاشتن اختلافات بینتیجه با به رسمیت شناختن اصل تفاوت و تکیه بر مشترکات از تقویت بنیادگرایی (چه سکولار و چه دینی)جلوگیری کرد؟ و اما:
1- آنانی که برخی رفتارهای غیر اصیل را به تمامیت اسلام نسبت داده و قرائتهای سازگار با اصول و ارزشهای مدرن را نادیده گرفته و اصرار دارند دیانت را همانی بدانند که از زبان و عمل بنیادگرایان دینی بیرون میآید، آیا با همین منطق میپذیرند که گفتار و رفتار بنیادگرایان سکولار، همانی است که تمام اندیشهی مدرن بر آن بنا شده است؟
2- آنانی که آسمان را به زمین میبافند تا حرکت آزادیخواهانهی مردم ایران را یک جریان پیرو غرب و ناسازگار با اصول بدانند، آیا با منطق خودشان میپذیرند که بیشترین شباهت را آن هم با افراطیترین نحلهی بنیادگرای سکولار غرب دارند؟
مشکل اصلی در این کشور نه آنچنان که سکولارهای بنیادگرا میگویند دیانت است، که برای رسیدن به آزادی باید با آن از سر مبارزه درآمد و از جمهوری اسلامی به سمت جمهوری ایرانی رفت تا به جمهوریت رسید (عبور از اسلام برای رسیدن به جمهوری) و نه آنچنان که بنیادگرایان شیعی میگویند آزادی است، که از دید ایشان با دیانت در تعارض است و با عبور از جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی (قدسی کردن امر عرفی حکومت) محقق میگردد.
جمهوری ایرانی در ایران اسلامی همان جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی نمیتواند حکومتی قدسی و نابرآمده از ارادهی ایرانیان (زن ومرد و مسلمان وغیر مسلمان) باشد. اسلامیت در جمهوری اسلامی از بین برندهی ابتنای امور بر ارادهی مردم نیست و به قول بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی(ره)، جمهوری در ایران همچون جمهوری در سایر ممالک است ومیزان رای ملت است.
جمهوری اسلامی خواستهی اصلی جریان سبز است و همراهی منادیان جمهوری (ملت) و منادیان اسلام (مجتهدان بزرگ شیعه) موید این ادعا. آنچیزی که به فتنه میانجامد برداشت نادرست از آزادی است چه برداشت سکولار چه برداشت دینی.
«آزادی و فتنه»
مصباح یزدی:"آزادی یک شعار شیطانی است."(به نقل از رجا نیوز، هفتهی گذشته) / ویلدستون: "هر جا که اسلام پا بگذارد آزادی فرار میکند." (رادیو زمانه 3/8/1388)
سخنان فوق گرچه از سوی دو طیف فکری به ظاهر مخالف گفته شده است اما از نظر محتوا و پیامد بیشترین شباهت را دارا هستند.
1- مصباح یزدی، که از او به عنوان پدر فکری نو اصولگرایان ایرانی یاد میکنند، در سالهای اخیر مرتب به علوم انسانی و دستاوردهای بشری در این زمینه حمله ور میشود. اعلامیه جهانی حقوق بشر، که آن را بزرگترین دستاورد خرد بشری و مبنای دموکراسیهای جدید میدانند، توسط ایشان مخالف شریعت دانسته میشود. به تبع این اندیشه است که وی عرصهی عمومی را عرصه همگان نمیداند و مردم در نظر وی برای انتخاب حاکمان واجد اهلیت نیستند.
ابتنای حکومت به رای مردم نیست و حاکم مشروعیت خود را از آسمان گرفته و رابطهی حاکم و مردم صورتی از رابطهی خدا و بنده است. از همین جاست که آزادی به عنوان یکی از مهمترین اصول این اعلامیه از دیدگاه وی یک اصل شیطانی است و هر کس در مقابل عدالت (اراده حاکم مشروع مد نظر مذکور) ایستادگی کند باید با اسلحه و آهن او را مجبور به اطاعت از آن عدالت نمود.
2- ویلدستون، از نمایندگان پارلمان هلند و رهبر یک حزب افراطی در این کشور است که با ساختن فیلمی به نام فتنه میخواست اسلام را دین خشونت معرفی نماید، اخیرا و در اظهار نظری جدید به غربیان هشدار داده است که مانع گسترش اسلام شوند چون مسلمانان ارزشها و دستاوردهای آنان از جمله آزادی را از بین خواهند برد.
باتعمق بیشتر در مبانی این تفکرات و لحاظ شرایط تاریخی واجتماعی حاضر، آیا نباید از مسلط شدن و به قدرت رسیدن این تفکرات برای سرنوشت خود، کشور و همنوعانمان احساس خطر کنیم؟ آیا نباید با کنار گذاشتن اختلافات بینتیجه با به رسمیت شناختن اصل تفاوت و تکیه بر مشترکات از تقویت بنیادگرایی (چه سکولار و چه دینی)جلوگیری کرد؟ و اما:
1- آنانی که برخی رفتارهای غیر اصیل را به تمامیت اسلام نسبت داده و قرائتهای سازگار با اصول و ارزشهای مدرن را نادیده گرفته و اصرار دارند دیانت را همانی بدانند که از زبان و عمل بنیادگرایان دینی بیرون میآید، آیا با همین منطق میپذیرند که گفتار و رفتار بنیادگرایان سکولار، همانی است که تمام اندیشهی مدرن بر آن بنا شده است؟
2- آنانی که آسمان را به زمین میبافند تا حرکت آزادیخواهانهی مردم ایران را یک جریان پیرو غرب و ناسازگار با اصول بدانند، آیا با منطق خودشان میپذیرند که بیشترین شباهت را آن هم با افراطیترین نحلهی بنیادگرای سکولار غرب دارند؟
مشکل اصلی در این کشور نه آنچنان که سکولارهای بنیادگرا میگویند دیانت است، که برای رسیدن به آزادی باید با آن از سر مبارزه درآمد و از جمهوری اسلامی به سمت جمهوری ایرانی رفت تا به جمهوریت رسید (عبور از اسلام برای رسیدن به جمهوری) و نه آنچنان که بنیادگرایان شیعی میگویند آزادی است، که از دید ایشان با دیانت در تعارض است و با عبور از جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی (قدسی کردن امر عرفی حکومت) محقق میگردد.
جمهوری ایرانی در ایران اسلامی همان جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی نمیتواند حکومتی قدسی و نابرآمده از ارادهی ایرانیان (زن ومرد و مسلمان وغیر مسلمان) باشد. اسلامیت در جمهوری اسلامی از بین برندهی ابتنای امور بر ارادهی مردم نیست و به قول بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی(ره)، جمهوری در ایران همچون جمهوری در سایر ممالک است ومیزان رای ملت است.
جمهوری اسلامی خواستهی اصلی جریان سبز است و همراهی منادیان جمهوری (ملت) و منادیان اسلام (مجتهدان بزرگ شیعه) موید این ادعا. آنچیزی که به فتنه میانجامد برداشت نادرست از آزادی است چه برداشت سکولار چه برداشت دینی.
0 نظرات :: نقد سخن مصباح درباره آزادی، «آزادی و فتنه»
ارسال یک نظر