امروز صبح سه شنبه ۱۴ مهر ماه به قصد خرید میوه و تره بار به بازار چالوس رفتم.
داخل مغازه میوه فروشی واقع در خیابان رادیو دریا شدم و مشغول جمع کردن میوه بودم که ناگهان دیدم سه نفر از پژو ۴۰۵ وارد مغازه شدند و با عصبانیت زیاد و رفتار خشن به مغازه دار می گویند "چرا عکس به شیشه مغازه نصب نکردی؟"
صاحب مغازه گفت: "دیروز که عکسها را به مغازه ها دادند من نبودم و مغازه ام تعطیل بود".
آن سه نفر که لباس شخصی و بیسیم در دست داشتند با خشونت به مغازه دار گفتند: "دیروز نبودی امروز که هستی" وبه مغازه دار تذکر دادند و گفتند "ما می رویم و دوباره برمی گردیم چنانچه عکس را به شیشه مغازه نچسباندی برای همیشه مغازه ات تعطیل می شود".
مغازه دار که ترسیده بود به آنان گفت: "همین الان می چسبانم".
حقیقتش من هم ترسیده بودم و پس از آنکه آن سه نفر سوار ماشین خود شدند و رفتند به مغازه دار گفتم چی شده است؟ که مغازه دار در جوابم گفت "دیروز به همه مغازه های شهر عکس خامنه ای دادند و گفتند باید اجبارا به شیشه مغازه ها بچسبانید اما چون من دیروز نبودم عکس را به مغازه بغل دستی دادند تا به من بدهند اما امروز که مغازه بغل دستی، عکس را به من داد به شیشه نچسباندم که آمدند..." و همین طور که مشغول صحبت کردن با من بود عکس بزرگی از خامنه ای را به درب شیشه ای مغازه اش چسباند.
از مغازه آمدم بیرون و به اطرافم خوب نگاه می کردم؛ پشت شیشه تمامی تاکسی ها عکس خامنه ای را چسبانده بودند، به شیشه ی همه مغازه ها هم همین طور!
ارس: حقیقتش این نامه ما را به یاد دوران کودکی در دبستان هدف (واقع در چهارراه پهلوی خ سپه) انداخت که هروقت شاه میخواست از آنجا رد شود تمام دبستان را تعطیل و بدست هرکداممان یک پرچم میدادند و در دوطرف خ سپه ردیفمان میکردند!
اخه بي شعور چرا دروغ مي نوسي آدم وقتي مطالب شما را مي خواند خدا شكر مي كند كه چه بهتر همان گروه جنبش سبز سكان هدايت مملكت را بدست نگرفت خدا را روزي هزار بار شكر مي كنيم كه آدمهاي بي شعور و دروغگوئي مثل شماها كه اصلاٌ وجدان نداريد همان بهتر كه در گوشه اي دق كنيد و بميريد وقتي راس شما مير حسين باشد بيشتر از اين نمي شود از شما انتظار داشت خدا عاقلتان كند
نيما سوادكوهي
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۷:۳۶:۰۰ببین آقا نیما یه کم از اون اتاقی که توش هستی بیا بیرون و دنیا را ببین ، آخه بدبخت اینطوری میپوسی، اون حصارهایی که دورت کشیدند را پس بزن بزار اطلاعات بهت برسه. پرس و جو کن، راکد نباش، ساکن نباش، حرکت کن، نزار توی اون حصار فکری که برات ساختند نگهت دارند
الله اکبر
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۸:۴۱:۰۰آقاي سواد كوهي آدم هاي بي تربيت و بي ادبي مثل تو هيچ وقت در جنبش سبز جايي نخواهند داشت . اين جنبش جاي آدم هاي با فرهنگ و با ادب است .پدر من صاحب يك آژانس املاك در چالوس هست و اين قضيه را تاييد ميكنم .
SOGOL
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۰:۳۶:۰۰آقاي سواد كوهي جنبش سبز جاي انسان هاي بي ادب و بي فرهنگي مثل شما نيست . همون بهتر كه جنبش سبزي نباشي . پدر من صاحب يك آژانس املاك در چالوس است و اين قضيه را تاييد كرد . براستي اگر به زور نبود كسي به استقبال ميرفت ؟
SOGOL
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۰:۳۹:۰۰آره آقا نیما راست میگه الله اکبر یه خورده از حصارهای ی که دور خودت کشیدی بیا بیرون بیا مثل ما مملکت به آشوب بکش بیا یه کم به رهبر توهین کنیم بیا بریم با دوستامون تو خیابانها مردم رو بزنیم بریم سنگ بندازیمو شیشه مغازه ها و بانک ها رو بشکنیم بریم به ناموس مردم توهین کنیم مملکت گل و بلبل دیگه کی به کیه اصلا حالا که کاندیدامون برنده نشد میگیم تقلب شده میگیم اون 63 درصد که میگن کو ببین فقط ما پولدارا حرف اول رو میزنیم اون شهرستانی ها و60 در صد پایتختی ها که آدم نیستند درسته مدرک نداریم ولی یه کس هایی اون ور آب نشستن که ما این حرفها رو بکشیم وسط تا سریع بر علیه نظام. مردم رو به خیابان ها بریزند.آره آقا نیما راکد نباش ساکن نباش حرکت کن نزار توی اون حصار فکری که برات ساختند نگهت دارند
حمیدرضا
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۰:۳۹:۰۰دروغ گفتن که کنتور نداره هرچی میخوای ببند گیرم که این مطلب درست باشه . پس اون 12 13 هزار نفری که اومدن استقبال رهبر و زیر باران بدون این که شکایتی بکنن ایستادن و حرفهای ایشون رو گوش کردن به زور اومدن؟ هیچ کس نمیتونه به زور این همه آدم رو به اینجا بکشونه شما نمی خوای قبول کنی چون اصلا به نفعت نیست که قبول کنی
مسلم
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۰:۵۰:۰۰آره آقا نیما خوب شد که تو جنبش سبز رات ندادن والا تو هم باید میرفتی مگس و پشه و سوسک و اینجور چیزها می خوردید و اونوقت میشدی چیز (آدم با فرهنگ)
Anonymous
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۲:۵۰:۰۰واقعا باید برای امثال شما خون گریست!
صاحبانتان با شما اینچنین کردند که حتی از کسب علم فراری شوید تا مبادا چشمانتان باز شود! آنچنان از علم اندوزی شماها را ترسانده اند که فکر میکنید از به دنبال کسب علم دانش باشید حتما سوسک و پشه خور میشوید. حالا میفهمییم با همین ترفندهاست که توانسته اند چند میلیونی را هنوز برای خود نگه دارند.
لااقل همان کتاب آسمانی خدا را مطالعه کنید (بجای مفاتیح) که کلمه به کلمه اش به تکامل و علم اندوزی انسان توجه دارد
جانباز
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۶:۴۰:۰۰جنباز جان،
وقتی رهبرشان برای سرپوش گذاشتن بر خطاهای خود،از علوم اجتماعی به عنوان سم یاد میکنه (درصورتیکه تمامی قران مجید علوم انسانی است) و غلوم انسانی را عامل این میداند که نسل سوم از بدنه فرسوده آنها جدا شده و رفتارها و کردارهای خودرا نادیده میگیرد!، دیگر از ذوب شدگانش چه توقعی میتوان داشت!
جوانه سبز
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۶:۴۷:۰۰آقا کلا این جماعت روش شان اینگونه است که هر کاری را که میکنند اگر علیه شان شود، بدنبال مقصر میگردند که گناهشان را به به گردن آن بیندازند. میکشند ، دروغ میگویند، میزنند، شکنجه میکنند ووو بعدش میگویند ما نبودیم و این کارها را سزف مقابل کرده!
خدا را شکر که اینبار آنقدر مدارک در دسترس مردم قرار گرفت که وقتی انکار میکنند دیگر کسی باورشان ندارد و دروغی بر دیگر دروغها افزوده و نیتها و خصلتهای ناپاکشان بر همگان بیشتر و بیشتر نمایان میشود. اینها فکر کرده اند همه به مانند خودشان سرها را به زیر برف کرده اند و بدین وسیله میتوانند توسط نوچه هایشان جو را به نفع خود برگردانند. زهی خیال باطل
یاسر
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۶:۵۷:۰۰این متحجران خودشان هم فهمیده اند که دیگر این رهبر وجهه ای در میان ملت ایران و حتی در لبنان و فلسطین ندارد! نمونه اش اینکه چند روزیست به تکاپو افتاده اند بصورت مصنوعی برای او وجهه ای ایجاد کنند و آنرا بوضوح در صدا و سیما میتوان دید که یک آهنگی براش ساخته اند و دائم در سیمای میلی آنرا به نمایش در آورده اند تا شاید کمی از آب ریخته را با امثال اینجور کارها به جوی بازگردانند! دریغ از اینکه اینطور حمایتهای کور بیشتر و بیشتر نفرت ملت را از تملق گویان و چاپلوسان بر می انگیزد و ملت بیشتر و بیشتر به عمق زبونی و خواری آنان پی میبرند.
اندکی صبر سحر نزدیک است.
شهید گمنام
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۷:۱۹:۰۰وقتی رهبری از کشتار ملت که با فرمان او انجام شده ناراحت نبوده ولی از اینکه چرا فیلمهای این کشتار و جنایات به دست جهانیان رسیده ناراحت است! دیگر از نوچه هایشان چه توقعی دارید!
هموطن سبز
۱۸ مهر ۱۳۸۸، ۱۷:۲۳:۰۰چیزی شبیه به این در محل کار ما اتفاق افتاده که من خودم دقیقا!دقت کنیددقیقادیده ام طبق نامه شخص مموتی هرکس که در هسته های اصلی اقای میرحسین موسوی فعالیت داشته بایدکنار گذاشته شود،چند روزپیش نامه معلق از کار بودن بدست همکار ما رسیدبعداز پرس و جوی فراوان و اینکه دلیل این کار چیست نهایت به نامه اولی رسیده که چون پدرایشان مسئول یکی از ستادهای اقای موسوی بوده اندو شغل ازاد دارند و نمی توانندبه ایشان گیر بدهندپسرایشان را از کار معلق کرده اند.جالب است در متن نانه وزارت اطلاعات امده:هرچه سریعترحکم تعلیق ایشان رابه این وزارت ارسال کنید!!!!بنده خودم این را دیده ام اما نکته جالبتر قضیه:به پدر ایشان گفته انداگرتعهدکتبی بدهی که دست از این کارها برداری و درازما حمایت کنی این حکم لغو می شود که ایشان نیز گفتند.....به از دست بر سینه پیش امیر.
حامد
۱۹ مهر ۱۳۸۸، ۰:۳۵:۰۰نیما سواد کوهی یکی از این بسیجی های اغتشاشات اخیر است که مردم را میزد هر کجا که هستید برای نابودی لاکپشت پیر خامنه ای که اندازه لاکپشت عمر میکنه نابودی ریس کودتا صبورچیان (احمدی نژاد) با تغییر فامیلی خود که یک یهودی 30 سال پیش است دعا کنید
Anonymous
۱۹ مهر ۱۳۸۸، ۱۰:۲۶:۰۰خدمت آقا مسلم :هر وقت توانستند جمعيت ميليوني مثل روز 25 خرداد در روز غير تعطيل و بدون مجوز به خيابان ها بكشند آن وقت باور ميكنم طرفدار داريد . خدمت آقاي چيز هم بگويم اگر آدم سوسك و آن چيز هايي كه تو نوشتي و حتما هم ميخوري بخوره خيلي بهتر از اينه كه طرفدار كسي باشه كه به ملتش دروغ بگه / ملتش و تحقير كنه / دستور كشتن مردم را بدهد / تو روز روشن تقلب كنه كه حتي يك بچه هم متوجه ميشود و مدركش را از ديگران ميخواهد ولي خودش بدون مدرك ديگران را بي حيثيت و بي آبرو ميكند ./ دستور كشتن جوان هاي دانشجويش را بدهد كه از شهرستان هاي مختلف به تهران آمده بودند تا درس بخوانند / توي روز روشن آدم بكشد تمام دنيا فيلمش و ديدن ولي ميگه كار ما نبوده / بعد از 30 سال هنوز عقب مانده ايم در حالي كه اگر توي توهم مبارزه با دشمن خيالي نبوديم و سرمان به كار خودمان گرم بود پيشرفت كشور را مد نظر قار ميداديم الان توي دنيا آقايي ميكرديم اگر اين همه هزينه براي ساخت انواع موشك ريز و درشت نميكرديم و اينهمه باج به كشور هاي چين و روسيه نميداديم الان توي دنيا آقايي ميكريم باز هم بگم بگم بگم و..............
SOGOL
۱۹ مهر ۱۳۸۸، ۱۱:۵۵:۰۰من از شهرستان نور هستم
برای گرفتن جواز مغازه ام سه شنبه باید 3 تا اداره میرفتم - مالیات ، ثبت وبیمه
با اجازتون هر سه اونها تعطیل بودن یعنی باز بودن ها اما کارمنداشون تشریف نداشتن
فرداش که دوباره رفتم متفق القول گفتند که ماموریت بودن که فهمیدم با اتوبوس بردنشون چالوس
این البته پاسخ اون دوست عزیز بود که دنبال اون 13 هزار نفر موش آب کشیده میگشت
Anonymous
۱۹ مهر ۱۳۸۸، ۲۲:۴۷:۰۰