ادامه راه سبز«اری»: وقتی پنجسال قبل علی لاریجانی از صداوسیما رفت و به جای او سید عزتالله ضرغامی منصوب شد، کورسویی از امید در میان مردم ایجاد شد که شاید رسانه ملی بعد از دوره سیاه لاریجانی در مسیر درست قرار گیرد. حاصل اما آن شد که امروز بعد از پنجسال رسانه ملی تبدیل به ابزار سرکوب، افترا و دروغپراکنی شده است. این رسانه تا آن حد حرکت قهقرایی داشته که بسیاری از افرادی که تا همین چند ماه قبل حاضر بودند در برنامههای آن به عنوان مهمان و مدعو شرکت کنند دیگر از نزدیکی خیابان جامجم هم عبور نمیکنند و نزدیک به صد نفر از محبوبترین هنرمندان این مملکت بعد از کودتا، ممنوعالتصویر شدهاند[1]. شاید اوج رفتار سرکوبگرانه صداوسیمای به اصطلاح ملی را بتوان پس از کودتای ۲۲ خرداد دانست که از پی آن بسیاری از هنرمندان و ادیبان محبوب و مردمی ممنوع التصویر شدند، بسیاری از پروژههای تلویزیونی متوقف شد، سلسله برنامههای سراسر کذبی از جمله بیست و سی در راستای توجیه سرکوبهای صورت گرفته و سرپوش گذاشتن بر کشتارها، شکنجهها و سرکوبها به بنگاه مغزشویی مردم تبدیل شدند و در نهایت عزتالله ضرغامی در نقش یکی از بازوهای سرکوب در کنار سه بازوی دیگر یعنی اطلاعات، سپاه و بسیج به ایفای نقش پرداخت. موج سبز آزادی پیش از این از نقش برخی از سران اصلی سرکوبهای اخیر از جمله حسین طائب، مسعود صدر الاسلام و محمدرضا نقدی پرده برداشت. اینک بد نیست نگاهی بیندازیم به پیشینه و عملکرد یکی دیگر از مهرههای سرکوب، عزتالله ضرغامی که در یکی از حساسترین پستهای نظام و با حکم مستقیم شخص رهبری مشغول به کار است:
عزتالله ضرغامی کیست؟
ضرغامی در سال 1338 در استان فارس به دنیا آمد. وی فعالیتهای فرهنگی خود را از جنوب شهر تهران آغاز کرد. تحصیلات خود را در مقطع لیسانس در رشته مهندسی عمران در دانشگاه امیرکبیر گذراند و مدرک فوق لیسانس خود در رشته مدیریت را مانند بسیاری از مدیران دیگر جمهوری اسلامی همزمان با مشغول به کار شدنش گرفته است. ورود ضرغامی به دنیای سیاست همزمان با 18 سالگی وی و از بدو ورود به دانشگاه بود. او پس از ورود به دانشگاه به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان در آمد و جزو سردمداران دانشجویی در جریان اشغال سفارت آمریکا در سیزدهم آبان ۵۸ بود اما بر خلاف بسیاری از هم دورهایهای خودش، چون عبدی و اصغرزاده به گروههای مذهبی چپ نپیوست و گرایش راست محافظهکار را به عنوان گرایش سیاسیاش برگزید.
ضرغامی بعد از انقلاب فرهنگی در دانشگاهها به معاونت فرهنگی دانشگاه امیرکبیر منصوب شد. او از اعضای اصلی کمیته سیاستگذاری شورای انقلاب فرهنگی و اخذ تصمیمات نهایی در باب اصلاحات انقلابی و اسلامی در مراکز آموزش عالی بود و در تصویب طرحهای بنیادین این شورا نقشی به سزا داشت.
در دهه شصت با نزدیکی فکری که به گرایش راست دفتر تحکیم داشت بیشتر به دنبال فعالیتهای ایدئولوژیک و نظامی رفت و در همین دوره بود که به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به عنوان یکی از اعضای فعال سپاه پاسداران به ایفای نقش پرداخت. مدتی پس از آن را نیز در نیروی انتظامی فعالیت کرد و به این ترتیب سابقه فعالیت نظامی و نزدیکی به نیروهای مسلح را از دهه شصت در پرونده خود ثبت کرد. برای فهم چند و چون ارتباط و همچنین شباهتهای لاریجانی و ضرغامی بد نیست به این نکته اشاره کنیم که هر دوی این افراد دارای سابقهای نظامی در سپاه پاسداران ( و در مورد ضرغامی علاوه بر آن نیروی انتظامی)را دارند و پس از چندی حضور در عرصه نظامی ترجیح دادند به چهره ای فرهنگی تبدیل شوند و البته این امر مورد تایید رهبر نیز قرار گرفت.
ضرغامی: از عضویت در سپاه تا ریاست در صداوسیما:
شاید این سوال به ذهن بسیاری از خوانندگان خطور کرده باشد که فردی با سوابق نظامی و به عنوان یکی از کلیدیترین اعضای شورای انقلاب فرهنگی چگونه به حوزه فرهنگ و هنر راه پیدا کرد؟ پاسخ این سوال را باید از زمان کنار رفتن سیدمحمد خاتمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست که در پی آن بسیاری از نیروهای سیاسی محافظهکار و راست افراطی وارد این وزارتخانه شدند. از آن پس بود که پای عزتالله ضرغامی نیز به این وزراتخانه باز شد و با نزدیکیهای فکری و رفاقتهایی که با افراطیون راست داشت موفق شد، در این وزارتخانه فعالیت کند در دوران حضور ضرغامی در وزارات ارشاد و مسوولیت وی به عنوان معاون سینمایی این وزرات خانه بود که دو فیلم «آدم برفی» اثر داوود میرباقری و «دیدار» ساخته محمدرضا هنرمند توقیف شدند. فیلم آدم برفی به مدت سه سال توقیف بود و اجازه پخش نداشت. اختلاف فکری ضرغامی با اصلاحطلبان را شاید بتوان در مخالفت شدید وی با مجلس ششم شورای اسلامی محک زد. نطقها و اظهارنظرهای آتشین او در مقام معاون مجلس صداوسیما در راهروهای مجلس شورای اسلامی بارها خبرساز شد. البته این مخالفتها و نطقهای آتشین چندان هم برای وی گران تمام نشد و پس از چندی به ارتقای وی از وزارت در اداره فرهنگ و ارشاد به ریاست در صداوسیما انجامید!
عملکرد ده ساله لاریجانی در صداوسیما از جهات مختلف قابل بررسی است. از دیدگاه سیاسی، صداوسیما در دوره لاریجانی رسانهای یک طرفه بود که بارها به دولت و اصلاحطلبان حمله کرد، به گونهای که عبارت «سیمای لاریجانی» در اعتراض به سیاستهای لاریجانی در رسانه ملی، یکی از شعارهای اصلی دانشجویان در اجتماعات مختلف بود. لاریجانی در پرونده فعالیت خود در صداوسیما نقاط تاریکی چون پخش برنامه هویت، پخش اعترافات تلویزیونی دانشجویان و پخش فیلم مونتاژ شده کنفرانس برلین و برنامه چراغ وجود دارد. در سال ۱۳۷۷ و پس از ماجرای قتل های زنجيره ای، حضور روح الله حسينيان (روحانی مخالف اصلاح طلبان) در برنامه ای با عنوان "چراغ" جنجال های بسياری آفريد. در آن برنامه، قتل تعدادی از مخالفان و روشنفکران، معروف به قتل های زنجيره ای، به شکلی به طرفداران رييس جمهور خاتمی در وزارت اطلاعات نسبت داده شد. تنش ميان دولت و سازمان صدا و سيما به جايی رسيد که به تصويب هیأت دولت از حضور علی لاريجانی در جلسات دولت جلوگيری به عمل آمد. البته اين مساله سرانجام با دخالت آيت الله خامنه ای قائله فيصله پيدا کرد.
پس از لاریجانی، ضرغامی سکان صداوسیمای میلی را به دست گرفت و چهار سال از پنجسال ریاست وی مقارن شد با دولت محمود احمدینژاد. با وجود آنکه حجم برنامههای صداوسیما در تعریف و تمجید از اقدامات دولت چندین برابر دولتهای قبل بود، اما نزدیکان احمدینژاد همواره گلهمند بودند که رسانه ضرغامی آنطور که باید دستاوردهای دولت را پوشش نمیدهد و بعضا در قالب برنامههای معدود انتقادی چهره دولت را مخدوش میکند. البته ضرغامی برای ابقای خود، هرچه به پایان دوره اول ریاستجمهوری محمود احمدینژاد نزدیکتر شد، بر حجم برنامههای متملقانه خود از دولت نیز افزود. به طور خاص سرپوش گذاشتن بر ضعفهای شدید اقتصادی دولت نهم و نسبت دادن دستاوردهایی کاذب به این دولت دو محور اصلی این سیاست چاپلوسانه بود . این اتفاق در حالی میافتاد که در دو سال پایانی دولت نهم حجم مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور به بیشترین حد خود رسید و کشور به لحاظ اقتصادی در آستانه فروپاشی قرار گرفت.
ضرغامی: گذار از ریاست صداوسیما به کودتاگری
چهره واقعی عزتالله ضرغامی در عرصه سیاسی کشور را میتوان بعد از کودتای ۲۲ خرداد به وضوح مشاهده کرد و این کار با تحلیل عملکرد رسانه تحت امر وی، صداوسیما، در جریان انتخابات ریاستجمهوری و بهویژه پس از انتخابات شدنیست.
در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، صداوسیما با پوشش نابرابر برنامههای نامزدهای انتخاباتی به صورت مشخص از احمدینژاد حمایت کرد. برجستهترین این حمایتها، بر خلاف نص صریح قانون، اختصاص 20 دقیقه زمان اضافه بر برنامه به محمود احمدینژاد و دوپینگ انتخاباتی وی در صداوسیما در آخرین شب تبلیغات انتخاباتی بود، زمانی که با وجود اعتراض درینجفآبادی، دادستان وقت کل کشور به خاطر حضور نداشتن نماینده وی در کمیسیون سه نفره بررسی پاسخگویی مجدد نامزدهای ریاستجمهوری، وقت اضافه به صورت ناعادلانه به رییس دولت کودتا داده شد. پس از انتخابات نیز با آغاز موج سبز در اعتراض به نتایج انتخابات، صداوسیما و تمام زیرمجموعههای آن تبدیل به رسانهای کاملا یک طرفه شد که سعی داشت واقعیت اعتراضات میلیونی مردم را به کلی انکار کند و وضعیت کشور را وارونه جلوه دهد. این مساله در سانسور شدید تظاهرات بیست و پنجم خرداد و درگیریهای سی خرداد و یکم تیرماه و نیز حضور گسترده سبزها در برنامههای مسجد قبا و بهشت زهرا کاملا مشهود بود. صداوسیما در این باره طوری عمل کرد که گویی چنین اتفاقاتی در بخش دیگری از کره زمین رخ داده است!
در هفته اول پس از انتخابات نیز صداوسیما بارها با انتشار تصاویر سطلهای زباله به آتش کشیده شده در خیابانها، خودروهای آتش گرفته و شیشههای شکسته مغازهها سعی کرد تا معترضان را عدهای اغتشاشگر جلوه دهد که به تخریب اموال عمومی و سلب آسایش از مردم مشغولند. در این هفته بارها از تلویزیون مصاحبههای ساختگی از افرادی پخش شد که معترضین را عدهای اراذل و اوباش میخواندند که موجب سلب آسایش و آرامش مردم شدهاند. ضرغامی همچنین تمام نیروهای خود را برای نطق پیروزی محمود احمدینژاد که روز یکشنبه بعد از انتخابات 22 خرداد قرار بود برگزار شود بسیج کرد و شبکههای مختلف صداوسیما از صبح علیالطلوع اقدام به تبلیغ برای پخش این سخنرانی کردند. این مراسم به صورت زنده از شبکه خبر پخش شد. شبکه خبر نیز به صورت 12 ساعته و از شبکههای دیگر سیما برای ارائه تحلیل و مصاحبه با صاحبنظرانی استفاده شد که بدون استثنا معترضان را وابسته به خارج و پیرو رسانههای غربی میدانستند. سیاست گذاران برنامه بیست و سی نیز با بی شرمی تمام از استقبال وسیع مردمی به این برنامه کمال سوء استفاده را کردند و در سلسله دروغهای از پیش طراحی شده که با هماهنگی کامل نیروهای سپاه و به منظور سرپوش گذاشتن بر جنایات صورت گرفته از جمله شهادت هفتاد و دو شهید جنبش سبز، جنایات کهریزک و فشارهای روحی و جسمی بر زندانیان به تولید محتوا پرداختند. البته مردم بیش از آنچه کودتاچیان گمان میکردند هوشیار در صحنه حاضر شدند و با وارد نمودن ابهامات متعدد به اظهارات مضحک این برنامه، آن را فاقد اعتبار و صحت دانستند. نظرات بسیاری از خوانندگان سایت الف نیز در این زمینه خواندنیست.
صداوسیما، بازوی دوم پروژه اعترافگیری
پس از دستگیری گسترده اصلاحطلبان در دو هفته بعد از انتخابات ریاستجمهوری، پروژه شکستن این افراد و گرفتن اعتراف علیه موج سبز مردمی آغاز شد. در همین راستا بود که در کنار شکنجهگران و بازجویان سپاه و وزارت اطلاعات، صداوسیمای ضرغامی هم وارد عمل شد. پیش از برگزاری دادگاههای اصلاحطلبان در مرداد و شهریور امسال، بازجویان از برخی از اصلاحطلبان در بند فیلم تهیه کرده بودند. قرار بود این فیلمها از شبکههای سراسری صداوسیما پخش شود که با مخالفت برخی از سران نظام پخش این فیلمها به خاطر تاثیر منفی آنها منتفی شد. پیش از این بارها اعترافات تلویزیونی متهمان دگراندیش و سیاسی از صداوسیما پخش شده بود. برنامه مشهورهویت که در آن اعترافات نویسندگان دگراندیش نظیر سعیدی سیرجانی پخش شد، در زمان ریاست لاریجانی بر سازمان صداوسیما تهیه شده بود.
ضرغامی نیز سابقه پخش اعترافات تلویزیونی را در دوره ریاست خود در کارنامهاش داشت. در سال 1386 اعترافات ضبط شده رامین جهانبگلو، فیلسوف ایرانی و هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش، دو اندیشمند ایرانی-آمریکایی از صداوسیما پخش شده بود.
در تابستان امسال، اما، کودتاگران به این صرافت افتادند که پخش اعترافات ضبط شده ممکن است تاثیر معکوس در جامعه داشته باشد. به همین خاطر پروژه جدیدی را کلید زدند که صداوسیما نقش تعیین کننده در آن داشت. در روز شنبه 10 مرداد بدون اطلاع قبلی 100 نفر از دستگیرشدگان پس از انتخابات از جمله چند نفر از نفرات اصلی ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی ومهدی کروبی نظیر محمد عطریانفر و محمدعلی ابطحی به سالن دادگاه آورده شدند تا در یک نمایش تبلیغاتی محاکمه شوند. در سالن دادگاه دوربینهای متعدد تلویزیونی قرار داده شده بود تا از این نمایش از جهات مختلف فیلم تهیه شود. صداوسیما از آن روز تاکنون در چهار جلسه دادگاه نمایشی حضور فعال داشته و اعترافات به ظاهر آزادانه متهمان دربند را بر خلاف قوانین آیین دادرسی که به صراحتا انتشار تصویر و اسامی متهمان را پیش از صدور رای ممنوع میکند، به تفصیل به نمایش گذاشته است. البته برخی از این صحنهپردازیها آنقدر رسوا بود که فایلهای تصویری آنها بعد از مدت کوتاهی به صورت بلوتوث در میان مردم پخش و اسباب تفریح و مسرت آنان را فراهم نمود.
کودتاگران که از بازخورد بسیار منفی پخش اعترافات آگاه شده بودند به جای درست کردن ابرو، زدند چشم را هم کور کردند و در اقدام شرماور دیگری جانباز اصلاحات، سعید حجاریان را به همراه دو تن دیگر از اصلاحطلبان ( شریعتی و عطریانفر) در نمایش دیگری که این بار به جای دادگاه نام میزگرد بر آن گذاشته بودند حاضر کردند تا به قول خودشان اعترافات را به مردم بباورانند که البته این بار از دفعه اول هم وضع خراب تر شد و همین که سعید حجاریان لب به سخن گشود همانطور که خودش هم در سخنانش اشاره کرد موجی غیرمنتظره از نفرت در میان مردم به راه افتاد و خاطره تلخ و زشت ترور کودتاگران امروز و قاتلان دیروز یک بار دیگر زنده شد. از حجاریان در این به اصطلاح میزگرد خواسته شده بود که درباره سلطانیسم حرف بزند. او نیز چنان هوشیارانه لب به سخن گشود که همه فهمیدند مشکل از کجاست!
با این حال، با وجود همه خدماتی که ضرغامی در سه ماه گذشته در راس سازمان صداوسیما به دولت کودتا ارائه کرده، ابقای او در سازمان مشروط شده است. سایت خبری عصر ایران هفته گذشته گزارش کرد که نمایندگان احمدینژاد سه شرط برای ابقای ضرغامی تعیین کردهاند: تغییرات در روزنامه پر تیراژ جامجم که عموما در چهار ماه گذشته میانهرو عمل کرده است، برکناری برخی از مدیران کلیدی صداوسیما و کنار گذاشتن برخی از مدیران میانی، تهیهکنندگان، برنامهسازان و مجریان صداوسیما . از شخصی چون عزتالله ضرغامی البته هیچ بعید نیست که علیرغم تکذیب ظاهری این شروط برای ابقا در این سمت، همچنان به نقش گوش به فرمان خود ادامه دهد و برای جلب رضایت کودتاگران به دور جدید فعالیتهای خود که از سه ماه پیش با محوریت دروغ و لاپوشانی آغاز شده است ادامه دهد. ابقای وی البته پیش از هر چیز بسته به فرمان رهبر دارد. با علاقه ای که ایشان در طول چند ماه گذشته به ابقای چهرههای عمیقا نظامی در درجه نخست و در عین حال گوش به فرمان ( همچون طائب و نقدی ) دارند، هیچ بعید نیست که ضرغامی در پست فعلی خود باقی بماند. پوشاندن فضاحات و آبروریزیهای رئیس و وزرای متقلب دولت کودتا چیزی نیست که از پس هر کسی بر بیاید. و البته همین دلیل برای ابقای یک مهره منفعل و گوش به فرمان کافیست!
[لیست هنرمندان ممنوعالتصویر حامی میرحسین موسوی را میتوانید اینجا ببینید]
0 نظرات :: چگونه عزتالله ضرغامی تبدیل به یک کودتاگر شد؟
ارسال یک نظر