ادامه راه سبز «ارس»: هر گاه آخرین سخنان شما را در برنامه گفتگوی ویژه خبری سیما، که خدا انصافشان دهاد، به یاد میآورم، با خود میاندیشم: آن روز هیچ نفهمیدیم که چه لحظات شیرینی را به وداع نشستهایم. یادتان هست؟ رو به دوربین که آنسویش دلهای امیدوار تک تک ما بود نگاه کردید و گفتید که این آخرین دیدار ماست و از این پس ارتباط ما باهم قطع میشود و همانجا پیمان استقامت بر راهی که آغاز کردهایم را استوار کردید و همدیگر را به خدا سپردیم.
نمیدانم آیا سکوت بیست ساله شما نیز از این جنس بود یا نه. هر چه بود راه سبز امید ما را به هم رساند؛ این را وقتی فهمیدم که شنیدم حتی یکی از آشنایان که تنها رایی که بعد از انقلاب به صندوق ریخته رای "نه" در سال 58 بود، این بار با نوشتن نام شما با جمهوری اسلامی نیز آشتی کرده است. راستی هنر و تدبیر کدام دولتمرد سالهای گذشته چنین آشتی و امیدی را برای این سرزمین به ارمغان آورده بود؟ بیانیههای شما سخنان ماست که با ادبیات زیبای شما بیان میشوند و چون آبی گوارا بر دلهای خسته از دروغ و ریای ما مینشینند.
حتی مطمئنم آنان که از راه سبز امید خشمگیناند نیز بیانیههایتان را به دقت میخوانند و در دل تحسین میکنند و به رویشان نمیآورند! آنها را میخوانند و از آنها میآموزند، اما دریغ که سنگینی غرور و کینه، راه را بر شعف درونی آنها بسته است. با این همه از چهره آنها میتوان خواند که چه حسرتی در دل دارند از اینکه خود را از این راه نورانی بر کنار میبینند. با اینکه بر کنار نیستند و فقط باید بخواهند تا خود را بر آن دریابند. اینها را از آن رو نمینویسم که تحسینتان کنم، نیازی نیست.
میدانم از شنیدن صدای گامهای مردم در پی خود هراسانید، حق هم دارید. میخواهم بنویسم تا بدانید که رهنوردان سبزاندیش این راه، میانهای با پیروی کورکورانه ندارند و با تاکید بر این امر از نگرانی شما بکاهم. این راهی است که خداوند قلوب رهنوردانش را به هم ربط داده (انهم فتیه آمنوا بربهم وزدناهم هدی؛ و ربطنا علی قلوبهم اذقاموا) و بینیاز به دانستن نام و نشان هم، یکدیگر را میشناسند و در مییابند. از همین رو بوده که ملاقات باشکوه مردم ایران باهم رقم خورده است و شما نیز در این ملاقات درخشیدهاید.
دولت مجعول فعلی با سیاستهای معمول خود به هیچ رو نمیتواند و نخواهد توانست به صرف استعمال الفاظ، نسیم مهر و عدالت بر این سرزمین بوزاند، چرا که خود بر این دو نعمت سخت محتاج است و آدمی در میماند که بر حال ایشان گریه کند یا خشم بگیرد؟
در پایان میخواهم بگویم که هر چند در اثر بی مهری سیمای غیر ملی وهمچنین در اثر عدالتسوزی دولت و به دلیل منع تجمعات یا ایراد سخنرانی، از دیدن چهره شما و شنیدن صدای گرمتان محروم شدهایم و گاهی به شدت دلمان برایتان تنگ میشود، اما بر این باوریم که این راه را بازگشتی نیست و ای کاش تا فرصت هست آنها نیز به صدای وجدان بیدار خود گوش فرادهند و زانوی تلمذ و فروتنی بر زمین بزنند و در برابر آنچه که دیر یا زود رقم خواهد خورد، به لجاج و ستیز مقابله نکنند.
به شما و همه همراهان سبزاندیش میهن در هر جای دنیا که باشند سلام میکنم.
یک رهنورد راه سبز امید
0 نظرات :: آقای میرحسین موسوی عزیز!
ارسال یک نظر