. انتشار بیانیه هفدهم میر حسین موسوی واکنش های مختلفی را برانگیخته است. از دوستان و دشمنان و آنانکه در میانه ایستاده اند وگاه وضع شان شبیه برزخیانی است که دانته در کمدی الهی خود توصیف کرده است، سرگردان از ترس قدرت بالاسر و پریشان از وجدان به این سو و آن سو می روند و نامفهوم چیزهایی زمزمه می کنند. بنا براین حق خودم دانستم که به عنوان عضو کوچک جنبش سبز و شاهد رویدادهای تلخ و شیرین این چند ماه چیزی بنویسم. در این چند ماه زیبا و غم انگیز خیابان ها را به نوشتن و ترجیح دادیم که جنبش سبز چنان چشمه جوشانی بوده و هست که داخلی ها کار را به آن دوستانی واگذار کردند که آزادانه تر می توانند بنویسند و البته نوشته اند دلسوزانه و خستگی ناپذیر. اما آنچه در این چند هفته یعنی از 16 آذر تاکنون رخ داده است، وضع روحی وعاطفی ما را در ایران چنان با دیگر متفاوت کرده است که لازم می نمود تا قضاوت خود را در باره بیانیه میر حسین بنویسیم تا دوستان مان از لابلای نوشته های ما حال مان را بدانند. پس این نوشته ای برای دوستان است نه اغیار. گفت و گویی است با آنها و اگر لحن من عاطفی شده است بر من ببخشید.
اولین واکنش را محسن رضایی سردار سابق سپاه و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نشان داد و این بیانیه را عقب نشینی توصیف کرد و به قول یکی از اعضای خوش ذوق بالاترین، دوان دوان آن را به دست گرفت و خدمت آقا برد تا نشانش دهد و در نامه ای نمادین هم از او خواست تا به این بیانیه توجه کند، اما کیهان که خطر را احساس کرده بود و دیری نمانده است تا پستان مادری را که به او شیر داده است را گاز بگیرد، محسن رضایی را فاقد درک سیاسی خواند و متهمش کرد که نامه اش را قبل از بیانیه میر حسین نوشته است. حسینیان که خطر را بو کشیده است برآشفت و گفت اصلا در این بیانیه عقب نشینی وجود ندارد، او حق دارد زیرا با فقط با کشته شدن میر حسین و کروبی و خاتمی و سبزها می تواند بار دیگر در تهران 17 میلیونی با 400000 رای به مجلس برود. احمد خاتمی که در قحط الرجال جمهوری اسلامی امروز جزو رجاله های صاحب نام و بلند پایه امروز شده است، هم گفت که میر حسین باید به جای بیانیه، توبه نامه خود را بنویسد. او هم حق دارد!
در میان حامیان موسوی و سبزها هم بحث در گرفت، برخی از دوستداران جنبش در قالب بازوان خارج نشین و روشنفکری سبزها بیانیه را اندکی تحسین کردند و آن را کف مطالبات جنبش سبز دانستند و البته اندکی هم ما را در باره عدم خشونت هشدار و زنهار دادند و بعد بیانیه ای بهینه ای صادر کردند و سقف مطالبات را هم تعیین کردند و نگفتند که لغو نظارت استصوابی با تدوین قانون جدیدی برای انتخابات که مورد اعتماد مردم باشد چه تفاوتی دارد و نگفتند که ما زیر باتوم و گاز اشک آور و قمه و تیر و بسته شدن راههای فرار چگونه باید مسالمت آمیز بودن جنبش را حفظ کنیم در حالیکه آنها در کلام صد بار از ما رادیکال تر و خشن تر هستند و مرگ بر خامنه ای را از همان روزهای اول آغاز اعتراضات جنبش سبز در ایران با زبانی دیگر آغاز کردند و نگفتند که مسالمت آمیز بودن جنبش سبز چگونه با طرح خواسته های رادیکال و انتقادات تند حفظ می شود. خانم شیرین عبادی هم در این میانه گویی دارد با صدای بلند و نگران به زمزمه هایی در اطراف خود پاسخ می دهد، گفت که بیانیه میر حسین موسوی اصلا عقب نشینی نیست.
در ایران هم واکنش ها متفاوت است، برخی خشمگین نه از میر حسین بلکه از واقعیتی که در این چند ماه بارها خود را نشان داده است و می گویند، آنها که نشان دادند که ما را نمی بینند و فقط می خواهند سرکوب کنند، ما هم که تکلیف خودمان را می دانیم، بنا براین نوشتن چنین بیانیه ضرورتی نداشت و عده ای دیگر آنها را آرام می کنند که میر حسین باید چنین بیانیه ای می نوشت، او وظیفه خود را انجام داده است، هر چقدر آنها خود را به کوری بزنند.
عده ای دیگر که تعدادشان کم هم نیست، اما بیانیه را دوست دارند. آنها لحن غمخوارانه و همدلانه میر حسین را دوست دارند، همچنانکه پیام تسلیت کروبی را. آنها که شاهد خشونتی بودند که در روز عاشورا بر مردم( ما) رفت، از اینکه در میان اینهمه مقام حکومتی ریز و درشت که به صدای هر بوق شیپورچی دولت در صدا و سیما واکنش نشان می دهند و در صحن سبز مجلس در حالیکه مشت ها را گره کرده در میان محافظانشان علیه ما مردم تظاهرات بر پا می کنند و مضحک ترین کمدی دنیا را به تصویر می کشند، و رئیس مجلسی که در سخنانی که تهی از معنا و فقط صوتی آزار دهنده بود، ما را که از امام حسین تا آزادی را در تسخیر خود داشتیم اقلیت می خواند، گویی فقط این میر حسین بود که دیده است ما را با ماشین زیر گرفته اند و چند بار از روز بدن مان نیمه جان مان رد شده اند، او بود که دیده بود چگونه ما را از پل ها پرت می کردند و چگونه راه فرار را بر ما بسته بودند، چگونه سبزهای سیاهپوش را اهانت کنندگان به امام حسین و عاشورا خواندند، چگونه برادران رشید و تنومند سپاهی که ما زمانی با خاطرات مرگ برادران و همرزمانشان همپای آنها گریسته بودیم، دختری نحیف و ظریف با موهای طلایی کوتاه را در میان گرفته و آنقدر زدند که در پیاده روی خیابان مرد و ما اسمش را هنوز نمی دانیم. تنها او بود که شنیده است برخی از حامیان کودتاچیان در میان سیل جمعیت سبزها آسوده خیال از اخلاق و منش ما، دختران مان را چگونه با رکیک ترین و زشت ترین الفاظ مورد خطاب قرار می دهند. فقط میر حسین فهمید که بی پناه پشت به دیوار و درهای بسته مغازه های خیابان انقلاب چسبانده بودن در مقابل شلیک های پی در پی گلوله یعنی چه و دنبال جنازه گشتن چگونه حالی است. فقط او دید که ما زیر سنگباران برادران یال و کوپال دار، حائل بسیجی هایی شدیم که جوانان مان را گرفته بودند و این نه یک بار که ده بار اتفاق افتاد، فقط گویی او بود که دید که ساچمه چشم جوانی را ترکاند و قطعات کپسول گازهای اشک آوری که سخاوتمندانه شلیک می شدند و سنگ های ریز و درشت پیشانی مادران و زنان 70 ساله را شکافت و به ما حق داد که در شعار ها تند رفته باشیم، مگر نه اینکه ما انسانیم. او دریافته بود که باید اول از حق ما که تن مان مجروح، ذهن مان فرسوده و قلب مان داغدار عزیزانی است که اجازه عزاداری برایشان را نداریم، جنازه هایشان را از ما دزدیده اند و هر روز در خانه ای را می زنند و یکی را با خود می برند، دفاع کند و در این بیانیه چنین کرد.
خانم عبادی نگران، راست می گوید که بیانیه میر حسین عقب نشینی نیست. او بیانیه خود را که خطاب به مردم بود، به نام دروغگوی حقیری آلوده نکرد که مدتهاست سقوط کرده است، نیازی به استعفای او نیست کافی است دست حمایت ولی امر مسلمین مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه از او کنار برود تا همان برزخیان مشت گره کرده در صحن سبز او را برسم توبه و استغفار از مردم از حکومت فرمایشی ساقط کنند. اصلا گیرم که بیانیه میر حسین عقب نشینی باشد، چه اشکالی دارد اگر در این روزگار بی مسئولیتی ها و بی اخلاقی، تنها او باشد که احساس مسئولیت کند و عقب نشینی نماید و درس بزرگی و اخلاق دهد.
در سیاست برد و باخت و عقب نشینی معنایی پیچیده دارد، فقط این مردان بزرگ هستند که وقت آن را می فهمند و شجاعت این عقب نشینی را دارند، چنانکه میر حسین در بیانیه اش این را نوشت. او هم حتما مانند ما که 7 ماه است خشونت نیمه ی دیگرمان، برادران مان را می بینیم و پیش از هر گونه دفاع هر بار متعجب و حیران می شویم و قسم می خوریم که هرگز مباد که مانند آنها شویم، می خواهد با این عقب نشینی به آنها فرصت دهد تا با دیدن همین فیلم های تکه تکه که با دست های لرزان گرفته شده است، از خشونت و نیز ترس خود و شجاعت و استقامت و تعدادمان، حیران و متعجب شوند که این حیرانی رمز کشف عظمت خداوند و کرامت مخلوق او یعنی انسان و راز دانایی و رهایی است.
میر حسین موسوی این بیانیه را پس از آن نوشته است که توسط کودتاچیان با کشتن ناجوانمردانه خواهرزاده اش تهدید آشکاری شده است او در عوض اما شاید وصیت نامه اش را نوشته است، آنجا که می گوید از شهادت باکی ندارد و به اعتقاد من و بسیاری دیگر از سبز ها او آهی دلسوزانه برای ما کشیده است که بیش از هر زمانی دیگر به آن احتیاج داریم و نیز در پی آن راهی سبز برای ما ترسیم کرده است، در عین حال فاتحه ای برای حکومت خوانده است، اگر دست مطمئنی را که طنابی محکم به نام مردم را به او توصیه می کند، رد نماید.
شاهد سيز
4سوال آیت الله نوری همدانی از موسوی
آیت الله نوری همدانی با طرح 4 پرسش، از آقای موسوی خواست که برای شفاف سازی بیانیه های خود، پاسخ های روشنی را به این سوالات بدهد.
به گزارش شبکه ایران، آیت الله نوری همدانی از مراجع عظام تقلید، که پیش از این در واکنش به بیانیه هفدهم آقای موسوی گفته بود که "مردم فریب این بیانیه ها را نخواهند خورد"، امروز در اظهار نظری جدید، بیانیه های اخیر او را سوال برانگیز خواند.
آیت الله نوری همدانی در دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل ناجای کشور، همچنین با طرح 4 پرسش از آقای موسوی، خواستار ارائه پاسخ های روشن به این سوالات شد.
این مرجع تقلید اولین سوال خود از موسوی را این گونه مطرح کرد: شما خودتان را پیرو و دنبال رو خط امام راحل (ره) و آرمان های بلند انقلاب اسلامی معرفی می نمایید، چرا در مقابل شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" هواداران تان در راهپیمایی روز قدس هیچ عکس العملی را بروز ندادید؟
وی تاکید کرد: نباید فراموش کرد که دفاع از ملت مظلوم فلسطین و همه ستمدیدگان دنیا جزو سیاستهای اصلی این انقلاب از بدو شکل گیری تاکنون بوده است.
این مرجع تقلید در طرح دومین سوال خود از موسوی، با انتقاد از هواداران فرقه سبز و رهبران آنان درخصوص سردادن شعار" استقلال ،آزادی ، جمهوری ایرانی" اظهار داشت: چرا باید رهبران و گردانندگان این گروه در مقابل این شعار سکوت کنند؟
آیت الله نوری همدانی شعار جمهوری ایرانی را شعاری دانست که رضاخان و پسرش مرتب سر میدادند و تاکید کرد: اسلام نخستین رکن این نظام است و این نظام بدون اسلام هیچ معنا و مفهومی ندارد.
وی به طرح سوال سوم از میرحسین پرداخت: "طرفداران شما در شهر مقدس قم و همچنین تهران و شهرهای دیگرشعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" را سر دادند؛ اگر شما واقعا پیرو خط امام (ره) و در زمره دوستداران ایشان هستید، چرا آنان را متوجه اشتباه و غفلتشان نمی کنید؟"
چهارمین سوال این مرجع تقلید از موسوی این بود که: "شما می گویید که هیچ ارتباط و رابطه ای با بیگانگان ندارید اما همگان می دانند که آنها چقدر از شما در رسانه های خود تعریف و تمجید می کنند؛ پس چرا راه خود را از آنان جدا نمی کنید؟
آیت الله نوری همدانی خطاب به موسوی گفت: شما باید به این سوال ها پاسخ روشن و شفاف دهید تا هر آنچه که مبهم است برای همه مردم ایران شفاف سازی شود.
گفتنی است، آقای موسوی در تازه ترین بیانیه خود، اغتشاش روز عاشورا را "تجمع خودجوش مردمی" دانست و اغتشاشگران این روز را همراهان خود، "مردمی خداجوی" و "عزاداران حسینی" خواند.
میرحسین در عین حال برای خروج از آنچه "بحران" نامید، حتی اقدام به تعیین مسیرهایی برای آینده نظام جمهوری اسلامی کرد
مينا
۱۶ دی ۱۳۸۸، ۱۱:۲۳:۰۰يك سوال ملت از آقاي نوري همداني:
شما تا حالا كجا بودي؟! وقتي حكومت صدها تن از هموطنانمان به طرق مختلف مشت و هزاران هموطن را به طرز وحشيانه اي زد و جوي خون راه انداخت؟ شما تا حالا كجا بودي همه علما و فقها به هر طريقي اين فجايع را محكوم كردند الا شم؟!! شما تا حالا كجا بودي... بماند
aras
۱۶ دی ۱۳۸۸، ۱۲:۵۳:۰۰