ادامه راه سبز به نقل از تغییر: عصر روز گذشته، مهندس میرحسین موسوی به منزل آقای کروبی رفت تا ضمن احوالپرسی و دلجویی از ایشان بابت حوادث رخداده در روز ۱۳آبان، درباره رفتارهای انجام شده با مردم و بهخصوص زنان در این روز نیز با هم گفتگویی داشته باشند.
به گزارش سایت تغییر ، درابتدای این دیدار آقای موسوی، ضمن ابراز انزجار از رفتارهای انجام شده توسط نیروهای لباس شخصی، در روز ۱۳آبان، با آقای کروبی، گفت: «من از این حملهای که به شما شد بسیار متاثر شدم. اما رفتار شما، نشاندهنده اوج روحیه شجاعت و ایستادگی شما و مردم است». آقای کروبی هم در پاسخ ضمن تشکر از این ابراز همدردی، رفتار مردم را بسیار محبتآمیز توصیف کرد.
آقای کروبی در ادامه گفت: «من هم اگر خود را جای حکومت بگذارم، اصلا توجیه نمیشوم که چرا باید چنین رفتاری با مردم صورت بگیرد. عمری ازمن گذشته، حداقل ۱۵ سال با رژیم پهلوی رسما مبارزه کردم. البته من در این راه، سرباز کوچکی بودم. اما تظاهرات دیدم، راهپیمایی دیدم، زندان و فرار کشیدم. یادم میآید حدود سال ۴۱ بود که نهضت آزادی اوج گرفتهبود. آنزمان هم چنین تظاهراتی در تهران و جلوی دانشگاه انجام میشد. دانشجویان شعار میدادند، پلیس هم میآمد و متفرق میکرد. چنین برخوردهایی نبود. من اعلام کردم که روز ۱۳آبان میآیم. ولی هرجا هم مصاحبه کردم، گفتم که مواظب باشید که طوری رفتار کنید که به کل نظام برنخورد و از روز قبل هم پیغامهایی آمد که در مراسم شرکت نکنید. بنا است با شما برخورد شود و صبح روز حرکت هم نامهای ارسال شد از یک سازمان امنیتی، مبنی بر اینکه گروه تروریستی ریگی قصد انجام عملیات انتحاری را دارند بدین جهت به محافظین گفتم هرکس مایل نیست و احساس خطر میکند، مرا همراهی نکند. ولی من بهخاطر عهدی که با مردم مبنیبر شرکت در مراسم کردهام، باید حضورپیداکنم.»
آقای کروبی سپس درباره ماجرای حمله به وی و محافظش گفت: «وقتی دیگر رفتن با ماشین امکانپذیر نبود، پیاده شدیم و درکنار مردم قرار گرفتیم. در همانجا شروعکردند به زدن مردم. بهسمت میدان ۷تیر در حرکت بودیم که ناگهان من دیدم که سر محافظم شکاف برداشته و از آن خون جاری شدهاست. اول فکر کردم که با باتوم به سرش کوبیدهاند. اما بعد فهمیدم که در اثر شلیک مستقیم گاز اشکآور به سمت ما و برخورد آن بهسر محافظم، این وضعیت پیش آمدهاست. در همین حین دیدم چیزعجیبی در جلوی پایم است. دیدم دارم خفه میشوم. انگار تمام صورت، ریش و ابروهایم گرگرفته است. من در جریان انقلاب حداقل ۲۰ بار گاز اشکآور خوردهام. اما این، گاز اشکآور نبود.»
آقای کروبی ضمن غیرمتعارف بودن تعدادی از شعارهایی که مردم میدادند، گفت: «یکی از استادان روز بعد اینجا آمد و گفت از شعارهایی که مردم میدادند من بیاختیار اشکم درآمد. ببینید این کسانی که مردم را کتک میزنند، کار را به کجا رساندهاند که مردم را تحریک به شعارهای افراطی میکنند. من هم واقعا نمیدانم که این چه خدمتی است که اینها دارند به رهبری میکنند. خب اگر این تظاهرات مسالمتآمیز برگزار میشد، عدهای میآمدند و میگفتند مرگ بر آمریکا، عده دیگری هم بودند که فریاد الله اکبر میدادند و همهچیز هم تمام میشد.»
وی در ادامه افزود: «من گاهی شک میکنم که اینها خودشان افرادی را بین جمعیت میفرستند تا از این احساس هیجان سو استفاده کنند و مردم را تحریک به رفتارهای خشونتآمیز بکنند تا بهانهای برای حمله به مردم پیدا کنند. مردم باید از رفتارهای خشونتآمیز بپرهیزند.»
آقای کروبی سپس به حملات کیهان و سایر روزنامههای زنجیرهای علیه ایشان و آقای موسوی پرداخت و گفت: «من ۵۰سال است که در جریان این انقلاب هستم. روزی که حضرت امام فوت کردند، ۵تا حکم از ایشان داشتنم. شما هم که نخستوزیر امام بودید. این روزنامههای زنجیرهای تهمت و انگ میزنند که من و شما از اسلام و انقلاب خارج شدهایم. اما با نوشتههای آنها که ما از اسلام و انقلاب خارج نمیشویم. منتها من نمیدانم این چه برخوردی است که آنها خودشان را میزانالاعمال و امیرالمومنین میدانند؟ اگر زمانی که ما روزنامهداشتیم، مینوشتیم که مثلا آقای عسگراولادی یا مرتضی نبوی ضدانقلاب هستند، حالا این آقایان ضد انقلاب میشدند؟»
آقای کروبی درباره نحوه برخوردهای خشن با زنان هم افزود: «یادم میآید در زمان پهلوی وقتی میرفتیم یک ادارهای یا جایی در صف بودیم، وقتی خانمی وارد میشد، متصدی آنجا میگفت اجازه بدهید اول کار خانم را راهبیاندازم. یا توی اتوبوسها که مختلط بود، مردها بلند میشدند که خانمها بنشینند. اما حالا درجمهوری اسلامی با زنان به قدری با خشونت رفتار میشود که اخبار متواتری از زدن بانوان با باتوم به اطلاع میرسد. من واقعا نمیفهمم که دستور چنین رفتارهایی علیه مردم، از کجا صادر میشود.»
مهندس موسوی نیز در این دیدار، در توصیف حضور مردم در روز ۱۳ آبان گفت: «وقتی صبح آن روز از خانه به سمت فرهنگستان هنر میآمدم، دیدم که جلوی دانشگاه تهران، آنقدر نیرو چیدهاند که انگار لشگرکشی شدهاست. باخودم گفتم اگر امروز حتی یکنفر هم بیرون نیاید، باز هم این نشاندهنده قدرت جریان سبز است.»
مهندس موسوی درباره برخورد لباسشخصیها با وی گفت: «حدود ساعت ۹ صبح، تعدادی جلوی فرهنگستان جمع شدند و شروعکردند به شعاردادن. سپس تعداد زیادی موتورسوار لباس شخصی، جلوی هر دو درب فرهنگستان در خیابان ولیعصر و خیابان صبا را سد کردند که مانع خروج من شوند و با بستن درب پارکینگ، کاری کردند که من سعادت نداشتهباشم که به جمع مردم بپیوندم و در این اجرمعنوی شریک بشوم.»
مهندس موسوی در ادامه افزود: « این افراد میخواستند با ممانعت از حضور من در میان مردم، قدرتنمایی بکنند، ولی در نهایت این مردم بودند که قدرتشان را نشان دادند. اینها باید حق مردم را بشناسند. شرکت در این تظاهرات چه ایرادی داشت؟ مردم میآمدند و آرام شعارهایشان را هم میدادند. پخش فیلمهای این رفتارهای خشونتآمیز و حمله به مردم و باتومزدن به سروپای خانمها عاقبت خوشی نخواهد داشت.»
مهندس موسوی اضافهکرد: «این جنبش عظیم از ارزشهای بنیادی دفاع میکند. میگوید دورغ نگویید و میگوید دروغ محکوم است، تقلب محکوم است. کسانیکه مردم را میزنند، فکر نکنند میتوانند با ترساندن، مردم را خانهنشین کنند. اسلام به مردم یاد دادهاست که در راهحق از چیزی نترسند. تصور اینکه سرکوب حلال مشکل است، اشتباه است. سرکوب، شورش را از بین میبرد ولی آنچه ما در کشور شاهد آن هستیم، شورش نیست. بلکه درخواست حقوق قانونی است.»
آقای موسوی افزود: «شعارهای ساختارشکنانه، اغلب متاثر از خشونت نیروهای امنیتی است که با ناجوانمردی به پیر و جوان و زن و مرد، حمله میکنند. مخصوصا حمله به زنان، اوج شکستن سنتهای مرسوم جامعه ماست.»
موسوی گفت: «راهسبز، سرکوب را محکوم میکند و خود هم گرفتار خشونت نخواهد شد. همه مردم متوجه هستند که سلاح ما، شعارهای مسالمتآمیز و عقلانی ماست. اگرچه دراین راه دچار خسارت هم بشویم. ما اجرای بدون تنازل قانون اساسی را میخواهیم. ما آزادی زندانیان سیاسی را میخواهیم. ما تضمین انتخاباتهای سالم را میخواهیم. ما تامین آزادیهای مطبوعات و رسانهها و آزادی عقیده و بیان را میخواهیم. اسلام دین منطق است. دین شکستن قلمها و بستن فلهای روزنامهها نیست. مردم ما تجربه تاریخی نصب گل به سر تفنگها را دارند. امروز هم گرچه مورد حمله قرار میگیرند، میدانند که قدرت عقل و مسالمت، بر قدرت سلاحهای گوناگون غلبه خواهد کرد.»
مهندس موسوی اضافه کرد: «علیرقم این صفآرایی نظامی-امنیتی غیرعادی، وسعت حضور مردم و پراکندگی آن در بیشتر نقاط تهران و بعضی از شهرهای کشور، نشان میدهد که حضور مردم جنبه احساساتی ندارد، بلکه ناشی از دلسوزی و عقلانیت برای آینده کشور است.»
چند وقت پیش از جاده کویری دامغان به سمت نائین می گذشتیم برای نماز در مسجد شهر کوچک و دورافتاده و قدیمی جندق توقف کردیم در مسجد مشاهده کردیم که روی در و دیوار نوشته شده مرگ بر دیکتاتور نمی دانید آن نماز چه قدر لذت بخش بود چون مطمئن شدیم که راه ما راه درستی است و همانطور که فکر می کردیم حتی دورافتاده ترین نقاط ایران مردم با جنبش سبز هستند حال حتی به خاطر شدت عمل کودتاچیان شاید نتوانند اقدام مناسب تری انجام دهند آن شب فهمیدم واقعاً ما سبزها بی شماریم و بواقع احمدی نژاد این همه که ادعا کردند رای نیاورده آن هم که ادعا می کنند در مناطق فقیرنشین رای بیشتری داشته ، خداوند به همه هموطنان سبزم قوت و نصرت عنایت فرماید .
Anonymous
۲۴ آبان ۱۳۸۸، ۱۶:۱۳:۰۰