روز سه شنبه ساعت یازده و ده دقیقه با تماس تلفنی تشریفات ریاست جمهوری بلافاصله به پاویون جمهوری اسلامی در فرودگاه مهرآباد رفتم تا همراه با هیات ریاست جمهوری عازم سفر به نیویورك و شركت در شصت و چهارمین اجلاس سازمان ملل شوم. ویزای من و برخی دوستان دیگر مجلس تا صبح روز سه شنبه صادر نشده بود كه پس از صدور با تاكید رییس جمهور تا دوستان نماینده به هیات اضافه نشدند، هواپیما از روی باند پرواز بلند نشد و نهایتا با یك ساعت تاخیری كه برای پیوستن ما صورت گرفته بود، وقتی به عنوان آخرین نفر داخل هواپیما شدم ، موتورها روشن و سفر سیزده ساعته به نیویورك آغاز شد.
برنامه های رییس جمهور مانند ایران بسیار فشرده و متراكم بود و از همان ابتدا با مصاحبه رسانه ها آغاز شد. حضور در شصت و چهارمین اجلاس سازمان ملل، یازده مصاحبه با شبكه های مختلف تلویزیونی و روزنامه های بین المللی و ملاقات با سران برخی كشورها و جلسات با دانشجویان و نخبگان فرهنگی آمریكا و ایرانیان مقیم ، تقریبا هیچ وقت خالی ای برای احمدی نژاد باقی نگذاشته بود. بعید می دانم هیچ رییس دولت دیگری با این حجم كاری در سفر به نیویورك حضور داشته باشد.
سالن سازمان ملل و جلسات آن تقریبا شبیه به مجلس خودمان بود. كشورهایی كه روسای جمهورشان نطق می كنند از یكی دو ماه قبل وقت گرفته اند. در بین نطق روسای جمهور هم اینطور نیست كه همه سراپا گوش باشند. ترددها ، مشغول بودن هیات ها به مطالعه و سخن گفتن آنان با هم امری رایج است. میزان توجه و یا عدم توجه حاضران به نطق یك رییس جمهور را از سكوت حاكم بر سالن و گوشی های ترجمه ای كه آویزان گوش هاست ، می توانستیم بفهمیم . برهمین اساس هم باید بگویم كه سخنرانی رییس جمهور ایران از جمله چند دولتی بود كه تقریبا سكوت بر جلسه حكمفرما شد و هیچ گوشی ترجمه ای بر زمین نماند كه این نشانه تاثیرگذاری جمهوری اسلامی بر مناسبات جهانی است.
در برخی از مصاحبه های احمدی نژاد با خبرنگاران شناخته شده آمریكایی كه حضور داشتم ، از همان ابتدا شاهد ضربه فنی شدن این خبرنگاران كار گشته بودم . شاید صراحت احمدی نژاد و تسلط وی بر مطالب و موضوعات مختلف و همچنین كارد تهاجمی رییس جمهورمان نسبت به سیاست دوگانه حاكم بر جریان رسانه ای دنیا كه معمولا با سئوال كردن از خود خبرنگاران در پاسخ ها همراه می شود ، یكی از مهمترین دلایل این موضوع باشد. مصاحبه با یازده رسانه مهم مكتوب و تلویزیونی ، تقریبا احمدی نژاد را خبرسازترین رییس جمهور این سفر كرده.
از جمله جلسات مهم رییس جمهور در این سفر ، جلسه ای سه ساعته با حدود دویست و پنجاه دانشجوی آمریكایی بود كه در بزرگترین سالن هتل صورت گرفت . بعد از جلسه دكتر در دانشگاه كلمبیا تقریبا هیچ دانشگاه دیگری اجازه اعطای فرصت به رییس جمهور ایران را ندارد كه البته این ممنوعیت از این سفر شامل هتل های كشوری كه مجسمه آزادی را پس از جنگ جهانی دوم با پول مردم فرانسه در یكی از جزایر خود نصب كرده هم شد ! حدود یك هفته قبل از حضور احمدی نژاد در نیویورك ، مسئولان دو هتلی كه قرارداد استفاده از سالن های آنها از حدود یك ماه قبل بسته شده بود، به صورت یك طرفه و غیر قانونی از در اختیار قرار دادن سالن های خود عذر خواستند و به همین دلیل جلسات با دانشجویان آمریكایی در سالن كوچك تری برگزار شد. نكته جالب توجه ، حضور این دانشجوبان از ایالت های مختلف آمریكا و با هزینه دانشگاه بود كه نشان از عطش جریان دانشجویی در آمریكا با شنیدن سخنان رییس جمهور كشورمان داشت.
سئوالات دانشجویان آمریكایی كاملا متنوع و متناسب با جریان اطلاع رسانی حاكم بر غرب بود و البته صراحت احمدی نژاد در پاسخ و غیر دیپلماتیك و غیر رسمی بودن آن سبب می شد تا همه دانشجویان سراپا گوش باشند تا جایی كه پس از سه ساعت ، وقتی مجری برنامه پرسید تا چه وقت دوست دارید كه جلسه ادامه داشته باشد ، یكی از دانشجویان گفت : پنج صبح و بقیه كف زدند .
تقریبا در اكثر مصاحبه ها و جلسات از این دست ، یكی از سئوالات اصلی ، موضوع انتخابات ایران و تقلب در آن و همچنین دسته گل های واهی آقای كروبی بود. واقعا تاسف خوردم كه رییس جمهور كشورمان در سفری به این مهمی و با این حجم كاری بالا ، به جای اختصاص وقتش برای دفاع از حقوق مردم ، مجبور بود به تشریح موضوع عدم تقلب در انتخابات بپردازد ، همان نكته روشن و واضحی كه امروز برخی از سیاسیون افراطی در دادگاه ها و میزگردهای تلویزیونی خود عنوان می كنند و البته بر خلاف ادعای اول آنها با بایكوت خبری دنیا مواجه است.
به نظرم تا امروز (پنج شنبه) یكی دیگر از جلسات مهم این سفر، نشست صمیمی با فعالان مذهبی و مسئولان تشكل های اسلامی در آمریكا بود . حدود سی نفر از این فعالان كه بیشتر آنها از برادران اهل سنت بودند ، در جلسه ای یك ساعته و نیمه به بیان دیدگاه های خود و همچنین طرح سئوالاتشان پرداختند. اهمیت این جلسه را وقتی بیشتر حس می كنیم كه بدانیم این افراد پل های ارتباطی ما با حدود ده میلیون مسلمان در آمریكا هستند. دو نكته قابل توجه در این این جلسه بود ، یكی وقتی كه سیاه پوستی از میان علمای حاضر به انتخاب چهار سال قبل احمدی نژاد در حالی كه ناشناخته بود اشاره كرد و پس از چهار سال كار و تلاش كه صدای آن به آمریكا هم رسیده بود، انتخاب مجدد وی را بدیهی و طبیعی می دانست و آن را دلیل كافی برای عدم تقلب برشمرد و دومی هم تشكر چند تن از علمای سنی جلسه كه ابراز داشتند هر ساله روسای كشورهای اسلامی به سازمان ملل می آیند ولی تنها شما هستید كه ما را دعوت می كنید و باب گفتگوی با ما را باز كرده اید.
حضور عناصر ضد انقلاب اعم از سازمان منافقین ، سلطنت طلبان و گروه های معاند دیگر ، به گفته ایرانیان مقیم و برخی از دوستان كه در سال های قبل هم در هیات حضور داشتند، هیچ افزایشی از نظر تعداد نداشت. هر روز صبح و بعد از ظهر حدود دویست نفر در برابر مقر سازمان ملل و شب ها هم حدود صد نفر در برابر هتل محل اقامت جمع می شدند و شعار می دادند. تنها تفاوت امسال این جماعت ، رنگ سبز لباس ها و مچ بندهایشان بود. هر بار كه ما قصد داشتیم به جلسات سازمان ملل برویم و یا داخل هنل شویم ، شعار دادن های این جماعت هم آغاز می شد. در هیات امسال برای بار اول دو روحانی (بنده و آقای میز تاج الدینی) نیز همراه رییس جمهور در هیات حضور داشت و همین موضوع سبب شد تا در مواقعی كه ما قصد تردد به هتل را داشتیم ، شعار دهندگان ماهیت حقیقی خود را بیشتر نشان دهند. شاید تلخ ترین لحظات نیز همین اوقات بود نه به دلیل توهین آنها به ما بلكه به خاطر فحش و ناسزاها به پیامبر خدا و اهل بیت و رهبر فقید انقلاب كه از زبان برخی از این سبزپوشان و جماعتی كه عكس موسوی را به دست داشتند ، جاری می شد و البته به هیچ وجه مورد اعتراض دیگر شركت كنندگان قرار نمی گرفت!
با دیدن این صحنه ها واقعا برای امسال آقای موسوی و خاتمی كه هر دو سیدند تاسف خوردم ، برای خط امامی كه اینها دم از آن می زنند. بارها گفته ام كه این چه خط امامی است كه از بوش ، اوباما ، مركل ، ساركوزی ، ربع پهلوی ، رجوی گرفته تا صدای آمریكا و صدای اسرائیل و رادیو منافقین و شبكه های ماهواره ای ضد انقلاب دم از آن می زنند؟
شاید گفته شود كه این جماعت چه ارتباطی با موسوی و خاتمی دارند، قطعا آنها هم از ناسزا به اهل بیت ناراضی اند ، بله قطعا چنین است اما آیا آنها از خود نمی پرسند كه چرا این جماعت هتاك به آنها دل خوش كرده اند و با نمادهای آنها به این میادین می آیند !؟ اصلا وقتی نمادی را تا این اندازه دست مالی كردند و به كثافت آغشته شد ، آیا هم چنان باید به عنوان راه سبز امید از آن نام برد و نباید از آن اعلام برائت كرد؟ سال 1380 را به یاد آوردم كه آقای خاتمی در انتخابات هشتم ریاست جمهوری برای بار دوم به ریاست جمهوری رسید و جماعتی از حامیانش در قم در حالی كه شادی می كردند ، با دیدن روحانیون به تمسخر آنها می پرداختند! عمامه به سری رای آورده بود ، اما عمامه به سران مورد اهانت قرار می گرفتند؟! فاعتبروا یا اولی الابصار.
طفلک اون موقع که داشته این مطلب را تو وبلاگش می نوشته هنوز از ایران خبر نداشته که همه صنلدیهای خالی را دیده اند و متوجه شده اند که رییسش داشته برای صندلیها سخنرانی میکرده و صد البته صنلی هم صدا نداره و هر جور که بخواهی میتوانی وضعیت صندلیها را وانمود کنی!
بیچاره وقتی میرسه تهران چه حالی ازش گرفته میشه!
هم رزم سبز
۴ مهر ۱۳۸۸، ۱۷:۴۸:۰۰الاغ فکر کرده اونجا هم ایرانه که صدا و سیمایش سانسور کنند و هر چی که دلشون بخواهد را فقط نمایش بدهند!
مرگ بر دیکتاتور
۴ مهر ۱۳۸۸، ۱۷:۵۲:۰۰رسایی جون من به راستگویی تو ایمان دارم ولی خوب این جمله را برای یادآوری بد نیست بیان کرد که:
قبر پدرآدم دروغگو سگ ر...د
تو که راست مسگی، ولی!
۴ مهر ۱۳۸۸، ۱۸:۰۱:۰۰حمید جون. برو برنج تبرك رو دم كن كه مهمونا تو نیویورك منتظرن !
Anonymous
۴ مهر ۱۳۸۸، ۱۸:۰۳:۰۰یا رب مپسند كه گدا معتبر شود...
Anonymous
۴ مهر ۱۳۸۸، ۱۸:۰۴:۰۰لابد دوباره سرو كله هاله .. پیدا شده بود.
کیش و مات
۴ مهر ۱۳۸۸، ۱۸:۰۴:۰۰در ایران آزادی بیان هست اما آزادی بعد از بیان نیست
مشکل ما دو شده ؛ غم نان و بیم جان
به کدامینش رشک بریزیم که هر یکی مشدد آن یکی است
حال اینان خو که رفته اند هیچ 15 بر ابرناصرالدین شاه هم قشون راه انداخته اند
به اهل منزل گفته پاشو بریم مفته هم صفا میکنیم هم بالاخره یکی پیدا میشه رو صندلیها بشینه ما رو نگاه کنه
پاشو که تا چند وقت دیگه شاید تا شاه عبدلعظیم هم نتونیم بریم
سرمازده
۴ مهر ۱۳۸۸، ۲۳:۴۴:۰۰